اشعار آیینی خیمه...

^ علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 1 بهمن 1399

^ علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

متن شعر

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

***

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را

.

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

.

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه ی بقا را

.

مگر ای سحاب رحمت تو بباری اَرنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

.

برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

.

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

.

به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را

.

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که می تواند که به سر برد وفا را

.

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

.

به دو چشم خون فشانم هله اِی نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

.

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را

.

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

.

چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را

.

” همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را “

.

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

.

.

.

سید محمدحسین بهجت تبریزی – شهریار

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *