اشعار آیینی خیمه...

^ وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 22 دی 1399

^ وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش

متن شعر

وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش

***

وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش
وقتی نبود خلقت ما بود خلقتش

.

عالم به درک کُنه مقامش نمی رسد
نائل به درک فضه بیاید نهایتش

.

چادر نماز فاطمه شأنش نبوت است
شأنی که برتر است ز نوح و نبوتش

.

آن از نجابتش که گرفته ز کور رو
رفته به جنگ چل نفر این از شجاعتش

.

خانه به خانه منّت انصار را كشيد
مانند کوه ، پشت علی بود غیرتش

.

از سیلیِ به صورت زهرا گذر نکرد
محشر درست كرد خداوند بابتش

.

ماندم چگونه بر در خانه لگد زدند
جبريل با اجازه می آمد به خدمتش

.

تا گفت : ذابَ لَحمی عَلی … صِرتُ کَالخیال
حال علی خراب شد از شرح حالتش

.

تا دست او شکست غرور علی شکست
کم می رود به خانه علی از خجالتش

.

زهرا سپرد تشنه نماند لب حسين
مانند چوب ، خشک شد آخر وصيتش

.

با بازوی شکسته ی خود دوخت پیرُهن
اما به دست شمر هدر رفت زحمتش

.

.

.

گروه شعری یا مظلوم

.

.
.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *