وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش
***
وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش
وقتی نبود خلقت ما بود خلقتش
عالم به درک کُنه مقامش نمی رسد
نائل به درک فضه بیاید نهایتش
.
چادر نماز فاطمه شأنش نبوت است
شأنی که برتر است ز نوح و نبوتش
.
آن از نجابتش که گرفته ز کور رو
رفته به جنگ چل نفر این از شجاعتش
.
خانه به خانه منّت انصار را کشید
مانند کوه ، پشت علی بود غیرتش
.
از سیلیِ به صورت زهرا گذر نکرد
محشر درست کرد خداوند بابتش
.
ماندم چگونه بر در خانه لگد زدند
جبریل با اجازه می آمد به خدمتش
.
تا گفت : ذابَ لَحمی عَلی … صِرتُ کَالخیال
حال علی خراب شد از شرح حالتش
.
تا دست او شکست غرور علی شکست
کم می رود به خانه علی از خجالتش
.
زهرا سپرد تشنه نماند لب حسین
مانند چوب ، خشک شد آخر وصیتش
.
با بازوی شکسته ی خود دوخت پیرُهن
اما به دست شمر هدر رفت زحمتش
.
.
گروه شعری یا مظلوم
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید