اشعار آیینی خیمه...

پیراهن حسین به سر عرش کبریا

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 5 شهریور 1399

پیراهن حسین به سر عرش کبریا

متن شعر

پیراهن حسین به سر عرش کبریا

***

پیراهن حسین به سر عرش کبریا

پیچیده تو فضا نوای نای از نینوا

.

خبر رسید فاطمه میره زیارت کربلا

خدا کنه تا نره طرف گودی قتلگاه

.

چه قتلگاهی بوده چه ماجرایی بوده

یه پیکر عریانی زیر دست و پایی بوده

.

چه کربلایی بوده چه روضه هایی بوده

هلهله ها رفت بالا چه سر و صدایی بوده

.

مادر نرو تا قتلگاه مادر برو تا خیمه گاه

مادر به خدا زینبت مونده توی خیمه بی پناه

.

هذا حسینک مرمل بالدماء

پیچیده شد بدن توی یه قطعه بوریا

.

از قتلگاهش نگو فاطمه میزنه رو سرش

ببین با چشم دلت چه خبره توی کرببلا

.

فاطمه گریون میشه چقدر پریشون میشه

وقتی ببینه گودال پیرهن پر خون میشه

.

فاطمه محزون میشه بی سر و سامون میشه

تن حسینت زیر نیزه ها که پنهون میشه

.

ای کاش زبونم لال شه سخته بگم از گودال

ای کاش نبینه مادر مونده بدنی پامال 

.

مادر نرو تا قتلگاه مادر برو تا خیمه گاه

مادر به خدا زینبت مونده توی خیمه بی پناه

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *