پیراهن حسین به سر عرش کبریا
***
پیراهن حسین به سر عرش کبریا
پیچیده تو فضا نوای نای از نینوا
خبر رسید فاطمه میره زیارت کربلا
خدا کنه تا نره طرف گودی قتلگاه
.
چه قتلگاهی بوده چه ماجرایی بوده
یه پیکر عریانی زیر دست و پایی بوده
.
چه کربلایی بوده چه روضه هایی بوده
هلهله ها رفت بالا چه سر و صدایی بوده
.
مادر نرو تا قتلگاه مادر برو تا خیمه گاه
مادر به خدا زینبت مونده توی خیمه بی پناه
.
هذا حسینک مرمل بالدماء
پیچیده شد بدن توی یه قطعه بوریا
.
از قتلگاهش نگو فاطمه میزنه رو سرش
ببین با چشم دلت چه خبره توی کرببلا
.
فاطمه گریون میشه چقدر پریشون میشه
وقتی ببینه گودال پیرهن پر خون میشه
.
فاطمه محزون میشه بی سر و سامون میشه
تن حسینت زیر نیزه ها که پنهون میشه
.
ای کاش زبونم لال شه سخته بگم از گودال
ای کاش نبینه مادر مونده بدنی پامال
.
مادر نرو تا قتلگاه مادر برو تا خیمه گاه
مادر به خدا زینبت مونده توی خیمه بی پناه
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید