اشعار آیینی خیمه...

^ چندی ست کام از مرقدت سودای خام است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 26 تیر 1399

^ چندی ست کام از مرقدت سودای خام است

متن شعر

چندی ست کام از مرقدت سودای خام است

***

چندی ست کام از مرقدت سودای خام است
هجران زده بوسیدنش عرض سلام است

.

سنگ است سهم مرغ از بامت پریده
هر دانه ای جز دانه‌ ی بام تو دام است

.

اولاد دختر با پسر فرقی ندارد
تا تو امیری ، این کنیز است آن غلام است

.

خاکی که خونت ریخت بر آن می ‌توان خورد
در مذهبی که خاک و خون خوردن حرام است

.

از غصه سهم سینه ام آه دمادم
سهم دو چشمم در غمت اشک مدام است

.

بر تو چه رفته که دلیل گریه حتی ،
گاهی صدای آب یا بوی طعام است

.

یا ذوق‌‌ مرگِ وصل ، یا دق‌ مرگِ هجران
ما مرگمان حتمی ‌ست ، میل تو کدام است ؟

.

.

.

مرضیه نعیم امینی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *