اشعار آیینی خیمه...

از درد به جسم خود نشان می بینم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 14 اردیبهشت 1400

از درد به جسم خود نشان می بینم

متن شعر

از درد به جسم خود نشان می بینم

****

از درد به جسم خود نشان می بینم
هِی ابر سیه در آسمان می بینم
.
عباس کجا رفته علی اکبر کو ؟
دور و بر خود شمر و سنان می بینم
.
آن چادر قیمتی دیروزم را
امروز به دست این و آن می بینم
.
دور و بر خنده های نامحرم ها

سقای حرم را نگران می بینم

.

از ضربه ی بی هوای شمر است ؛ حسین

این درد که من در استخوان می بینم

.

ای وای خدایا صدقه آوردند

خرما به دهان کودکان می بینم

.

زان روز که رفته ام به آن مهمانی

خواب لب و چوب خیزران می بینم

.

هر جا که رقیه با لگد می افتاد

یک فاطمه با قدّ کمان می بینم

.

دنبال سر سکینه تا مهمانی

یک رومی پست بد دهان می بینم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *