اشعار آیینی خیمه...

راه وا کنید که زهرا با قامت خم اومد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 25 اردیبهشت 1400

راه وا کنید که زهرا با قامت خم اومد

متن شعر

راه وا کنید که زهرا با قامت خم اومد

***

راه وا کنید که زهرا با قامت خم اومد

ناله کشید بنیّ ماه محرّم اومد

.

شال عزای ماتم رو شونه هامون افتاد

زهرا خودش دوباره دنبالمون فرستاد

.

مادر دوباره امسال در زده خونه مونو

به اسم می شناسه دونه به دونه مونو

.

با چشم دل ببینید کنار در نشسته

هِی میزنه به سینه با بازوی شکسته

.

بوی حرم گرفتیم از عطر سیب مادر

تا ما میگیم حسین جان میگه غریب مادر

.

هی زیر لب می خونه شمشیر و تیر می آوردن

بچه م رو مثل من هم غریب گیر آوردن

.

بچه م رو مثل من هم نامرد بی هوا زد

گودال بود و بچه م لب تشنه دست و پا زد

.

تیری که خوردو باید از پشت در بیاره

انگشترو نشد از انگشت در بیاره

.

تاج سر ملائک تاراج پای شمره

مویی که شونه کردم تو پنجه های شمره

.

بند دلش رو مادر عطشان ببینه سخته

بچه ش رو بین مقتل عریان ببینه سخته

.

لعنت به شمر تیغش دریا رو خاک می کرد

با پیرهن حسینم خنجر رو پاک می کرد

.

چشم بر هم بزنی شمر برش گردونده

چشم بر هم بزنی تنش رو خاکا مونده

.

چشم بر هم بزنی پیرهنش پاره شده

چشم بر هم بزنی خواهرش آواره شده

.

ارباب خوبم ماه عزاتو عشقه

ارباب خوبم پرچشم سیاتو عشقه

ارباب خوبم سینه زناتو عشقه

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *