اشعار آیینی خیمه...

^ ساکن عرش خدا بال دعایش گریه است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 25 اردیبهشت 1400

^ ساکن عرش خدا بال دعایش گریه است

متن شعر

ساکن عرش خدا بال دعایش گریه است

***

ساکن عرش خدا بال دعایش گریه است
مُحرم ماه محرّم ربنایش گریه است

.

بندگی مال خدا و زندگی مال حسین
خوش به حال آن که فرش زیر پایش گریه است

.

خیر دنیا را نمی خواهیم ، ارزانی تان
آنچه را خیرالنسا داده به جایش … گریه است

.

راست می گویند روضه آب و نان ما شده
نهضت ما ابتدا تا انتهایش گریه است

.

دل نبستن بر حسین از هر گناهی بدتر است
دل اگر بیمار شد دارالشفایش گریه است

.

هم زیارت هم شهادت می دهند ، آماده باش
با دو چشمی که جهاد هر دو تایش گریه است

.

بارها با دست آقا دست بیعت داده ایم
سنگ های این حسینیه بنایش گریه است

.

چند سالی هست دارد حسرت یک اربعین
من فدای رهبرم که کربلایش گریه است

.

ما فقط حال بکا داریم اما فاطمه
موقع ذکر مصیبت ، گریه هایش گریه است

.

کشته ی اشک است یا خون خدای ما حسین
زخم های پیکر آقا دوایش گریه است

.

مشک آبی نیست ، سقا نیست ، اما کودکش
تشنه است ، آنچه ضرر دارد برایش گریه است

.

چند وقتی می شود نه شیر خورده نه غذا
جان ندارد حنجرش … جان صدایش گریه است

.

می برد آبش دهد ارباب یا خوابش کند
حاجی شش ماهه ای را که منایش گریه است

.

یک قدم برداشت و چندین قدم آمد عقب
پشت سر یک لشکر اما پیش پایش گریه است

.

خنده هایش را گرفتی حرمله از مادرش !
دست بابا خونی و زیر عبایش گریه است

.

.

.

رضا دین پرور 

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *