ساکن عرش خدا بال دعایش گریه است
***
ساکن عرش خدا بال دعایش گریه است
مُحرم ماه محرّم ربنایش گریه است
.
بندگی مال خدا و زندگی مال حسین
خوش به حال آن که فرش زیر پایش گریه است
.
خیر دنیا را نمی خواهیم ، ارزانی تان
آنچه را خیرالنسا داده به جایش … گریه است
.
راست می گویند روضه آب و نان ما شده
نهضت ما ابتدا تا انتهایش گریه است
.
دل نبستن بر حسین از هر گناهی بدتر است
دل اگر بیمار شد دارالشفایش گریه است
.
هم زیارت هم شهادت می دهند ، آماده باش
با دو چشمی که جهاد هر دو تایش گریه است
.
بارها با دست آقا دست بیعت داده ایم
سنگ های این حسینیه بنایش گریه است
.
چند سالی هست دارد حسرت یک اربعین
من فدای رهبرم که کربلایش گریه است
.
ما فقط حال بکا داریم اما فاطمه
موقع ذکر مصیبت ، گریه هایش گریه است
.
کشته ی اشک است یا خون خدای ما حسین
زخم های پیکر آقا دوایش گریه است
.
مشک آبی نیست ، سقا نیست ، اما کودکش
تشنه است ، آنچه ضرر دارد برایش گریه است
.
چند وقتی می شود نه شیر خورده نه غذا
جان ندارد حنجرش … جان صدایش گریه است
.
می برد آبش دهد ارباب یا خوابش کند
حاجی شش ماهه ای را که منایش گریه است
.
یک قدم برداشت و چندین قدم آمد عقب
پشت سر یک لشکر اما پیش پایش گریه است
خنده هایش را گرفتی حرمله از مادرش !
دست بابا خونی و زیر عبایش گریه است
.
.
.
رضا دین پرور
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید