اشعار آیینی خیمه...

^ سحر مکه صفای دگری پیدا کرد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 19 آبان 1398

^ سحر مکه صفای دگری پیدا کرد

متن شعر

سحر مکه صفای دگری پیدا کرد

***

سحر مکه صفای دگری پیدا کرد

ناله ی سوخته دل‌ ها ، اثری پیدا کرد

.

کعبه می‌ خواست که دل را ز بتان پاک کند

دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد

.

به تمنای لبان پسر اسماعیل

زمزم از شوق ، عجب چشم تری پیدا کرد

.

نور توحید پس از غیبت طولانی خویش

در حرم فرصت هر جلوه‌ گری پیدا کرد

.

سالیانی خبر از حضرت جبریل نبود

مصطفی آمد و او بال و پری پیدا کرد

.

از قدوم پسر آمنه و عبدالله

امّت پاک سرشتان ، پدری پیدا کرد

.

خاتم از راه رسید و شجر هر چه رسل

تازه بر بار نشست و ثمری پیدا کرد

.

ما هدایت شده ی نور رسول اللهیم

ریزه خوار کرم زاده ی عبداللهیم

.

بی وجود تو بشر بی سر و سامان می‌ شد

همه جا نور خدا مخفی و پنهان می‌ شد

.

بی وجود تو کجا در همه ی امت‌ ها

نام این قوم مزین به مسلمان می‌ شد

.

تا که از قوم دگر حرف میان می‌ آید

تکیه ی بازوی تو شانه ی سلمان می‌ شد

.

تو دعا کردی و ما شیعه ی مولا گشتیم

از همان روز ، دلت گرم به ایران می‌ شد

.

رخصتی می‌ دهی ای سرور زیبارویان

گویم از چه رخ تو قاتل هر جان می‌ شد

.

با تبسم به لب غنچه ی تو گل می‌ کرد

گیسوی حور ، به یکباره پریشان می‌ شد

.

علت این بود که در روی ملیحانه ی تو

قدری دندان ثنایات نمایان می‌ شد

.

ذکر تسبیح تو آهنگ بیان ملک است

شکل ترکیب رخ تو نمک اندر نمک است

.

بی دم قدسی تو مرده‌ای احیا نشود

پسر مریم قدّیسه ، مسیحا نشود

.

پشت موسی به تو و حضرت مولا گرم است

ورنه بی اذن شما وارد دریا نشود

.

گر زلیخا رخ زیبای تو بیند در خواب

پای دلداگی یوسفی رسوا نشود

.

همه از رحمت تو حرف میان آوردند

از چه رو علت هر خشم تو افشا نشود

.

غضبت رمز ” اشدّاء علی الکفّار ” است

لشگر کفر حریف تو به هیجا نشود

.

با دعای تو علی صاحب تیغ دو سر است

بی رضایت گره از ابروی او وا نشود

.

جز به پیش غضب چشم تو در وقت نبرد

کمر تیغ علمدار احد ، تا نشود

.

تو ز نور احدی ، اشرف مخلوقاتی

پدر فاطمه‌ ای ، تاج سر ساداتی

.

تو کریمی و کریمان همه از نسل تواند

سائلان ؛ بین گذر یار بلافصل تواند

.

هر که ابتر به تو گفته رحمش ناپاک است

همه ی خلق خدا ریزه‌ خور نسل تواند

.

آن کسانی که ندارند به دل حب علی

در عمل امت ملعون شده و رذل تواند

.

زدن فاطمه بر اهل یقین ثابت کرد

این اراذل پی آتش زدن اصل تواند

.

چون تمسّک به علی شرط شفاعت باشد

شیعیان در صف محشر همگی وصل تواند

.

چه کسی گفته اباالفضل ز اولاد تو نیست ؟

ثلث سادات ز اولاد اباالفضل تواند

.

بعد محسن که دل فاطمه حساس شده

پسر سوم زهرای تو ، عبّاس شده

.

مکتب قدسی تو نور حقایق دارد

چارده مصحف تابنده و ناطق دارد

.

دشمن کور دل تو ز کجا می‌ دانست

راه تابنده ی تو حضرت صادق دارد

.

ظاهراً خاک حریمش شده با خاک یکی

باطناً او حرمی در دل عاشق دارد

.

روزی بندگی ما همه دست آقاست

در عمل او صفت کامل رازق دارد

.

سال‌ ها می‌ گذرد ، سرخی خاک یثرب

اثر خون تن زخم شقایق دارد

.

گر که گوش دل ما باز شود این ایام

صحبت از توطئه ی چند منافق دارد

.

زود شهر نبی از مادر ما خسته شده

باورم نیست که دستان علی بسته شده

.

.

.

قاسم نعمتی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *