اشعار آیینی خیمه...

طلوع صبح می پرد دو پلک من برای تو

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 2 خرداد 1396

طلوع صبح می پرد دو پلک من برای تو

متن شعر

طلوع صبح می پرد دو پلک من برای تو

***

طلوع صبح می پرد دو پلک من برای تو

دلم عجیب می کند هوای تو ، هوای تو …

.

و بعد از آن دو چشم من پر از خیال می شود

و چکه چکه می کند به راه آشنای تو

.

اگر چه تا به حال من ندیده ام رخ تو را

ولی چه ساده می رسد به گوش من صدای تو

.

فضای خانه ی دلم پر از گلاب می شود

همین که گریه می کنم دوباره پا به پای تو

.

چه شاعرانه می شود اگر شبی دو چشم من

نگاه خود بیفکند به چشم دلربای تو

.

سوال بی جواب من پر از نیاز و خواهش است

شود که بوسه ای زنم به خاک سامرای تو ؟!

.

عجیب غصه ای شده نبودنت میان ما

عجیب قصه ای شده دوباره ماجرای تو

.

.

.

محمدرضا طاهری

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *