اشعار آیینی خیمه...

^ چاووش غم سروده لبم در عزای تو

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 22 مرداد 1400

^ چاووش غم سروده لبم در عزای تو

متن شعر

چاووش غم سروده لبم در عزای تو

***

چاووش غم سروده لبم در عزای تو
نوشیده جرعه ی عطشی از بلای تو

.

دندان من شکسته ثناگوی تو شده
مرثیه خوان ماتم تشت طلای تو

.

گفتم شراره وار به گوش تنورها
نانش حرام ، هر که نسوزد برای تو

.

در پیشواز حنجر تو ذبح می شوم
نالایقم که جان بدهم در منای تو

.

از تیغ کُند ، آرزویم را سوال کن !
می خواستم که جان بسپارم به جای تو

.

بر بام عرش پا ننهم جز به این امید
نقاشی ام کنند مگر زیر پای تو

.

شاید هزار مرتبه ، شاید که بیشتر
کشته مرا مصیبت و دلشوره های تو

.

دلواپسم که جان بدهی زیر آفتاب
گرمای رمل ها بشود متکای تو

.

روزی عصا به حرمت تو حمله می کند
ای آنکه عرش تکیه زند بر عصای تو

.

زلف تو را که شانه کند ؟ پنجه‌ های باد ؟
در دست کیست حرمت زلف رهای تو ؟!

.

پیراهن عفیف تو را گرگ می درد
بعدش حریر خون تو ، گردد قبای تو

.

آغوش شهر کوفه که مهمان نواز نیست
آغوش گرم وا بکند بوریای تو
.

.

.

 حجت الاسلام محسن حنیفی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *