آمدی در خاک ایران ، خاک ایران سبز شد
***
آمدی در خاک ایران ، خاک ایران سبز شد
از جنوب کشور من تا خراسان سبز شد
.
ردِّ پایت شد مسیر رودهای بی قرار
هر کجا که آمدی حتی بیابان سبز شد
.
می شود ردِّ تو را در نقشه ها ترسیم کرد
چون به هرجایی که باریده ست باران ، سبز شد
.
خواستم دورت بگردم در خیابان رضا
تا که گفتم السلام از دور میدان سبز شد
.
در خیابانِ رضا پشت چراغِ قرمزش
بارها تا هشت خواندیم و خیابان سبز شد
.
بارها دیدم که مادر از زیارت آمد و
تاک پیر خانه ی ما در زمستان سبز شد
.
گندم پس مانده های کفترانت را شبی
ریختم در سفره دیدم صبح از آن نان سبز شد
.
روضه ی انگور می آمد به گوشم من خودم
در شب سی صفر دیدم که ایوان سبز شد
.
۲
.
دست در انگور بردی رنگ مشهد سرخ شد
بعد از آن خورشید هر صبحی که سر زد سرخ شد
.
گشت جدش رو سپید آن جا که با یک خوشه زهر
هشتمین پیغمبر آل محمد سرخ شد
.
مثل جدّش منتقم می خواست پس با این دلیل
تا همیشه پرچم بالای گنبد سرخ شد
.
مثل زهرا مادرش در اتفاق کوچه ها
رنگ رفتن شد کبود و رنگ آمد سرخ شد
.
۳
.
در میان کوچه ها دستار بر سر زرد شد
دست بر در زد به سرعت چهره ی در زرد شد
.
زهر از بس که قوی بود و امام از بس لطیف
زهر چون رد شد همه دیدند حنجر زرد شد
.
در غلاف و در مصاف ، این گشت روضه ، هرکجا ؛
راویان گفتند حنجر ، روی خنجر زرد شد
.
۴
.
سرخ بود و زرد بود و مرد کم کم شد کبود
گفت یا زهرا رضا و بعد از آن دم شد کبود
.
با نبی و با حسن با یا علی موسی الرضا
پیش غم های صفر ماه محرم شد کبود
.
گوییا رنگین کمانی می رود زیرا به زهر ؛
هم سپید و سرخ و زرد این مرد شد هم شد کبود
.
۵
.
از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب
زهر وقتی قاطی انگور شد یابن الشبیب
.
اشک در چشمان آقا حلقه زد آنجا که گفت
حال و روز جدِّ ما ناجور شد یابن الشبیب
.
در هجوم تیرها و نیزه ها گم شد تنش
در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب
.
در میان علقمه عباس از بس تیر خورد
پیکرش چون کندوی زنبور شد یابن الشبیب
.
حرف حرفِ جنگ بود اما پس از عباس ما
حرف دشمن نیز حرف زور شد یابن الشبیب
.
آه زجر آورترین جای سفر آنجاست که
زجر ، شب بر جستجو مٲمور شد یابن الشبیب
.
عمه هر جایی به دشمن رو نمی زد پیش زجر ؛
در بیابان عاقبت مجبور شد یابن الشبیب
.
.
.
مهدی رحیمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید