این روزها نگاه تو از خون دل ؛ تر است
گویا دلت حسینیه ی اشک مادر است
.
شال عزا دوباره نشسته به دوش تو
شالت اگرچه سوخته از آتش در است
.
گلبرگ های گونه ی شبنم گرفته ات
زخمی ، شکسته ، نیلی ، چون یاس پرپر است
.
ای وارث تمامی غم های اهل بیت
این روزها غریبی تو مثل حیدر است
.
چون دیده ام تو را سلامت نداده ام
یا تو سلام کرده ای و گوش من کر است
.
مردن میان روضه اگرچه سعادت است
در روضه های فاطمیه باز بهتر است
.
زیرا که اشک یک شبِ این فاطمیه ها
با گریه ی تمام محرّم برابر است
.
حالا بیا و روضه بخوان ، آتشم بزن
چشمم به ناله ی تو و یک ” وای مادر ” است
.
یا رب کجا رواست زنی را کتک زنند
وقتی که زن مقابل چشمان شوهر است
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید