ای توتیای حور و ملک خاک پای تو
***
ای توتیای حور و ملک خاک پای تو
ای بهتر از بهشت برین سامرای تو
تنها نه سامرا ، نه زمین و اهالی اش
هفت آسمان نشسته به زیر لوای تو
.
خورشید ذرّه وار دم صبح می رسد
در پیشگاه حضرت گنبد طلای تو
.
هر چند از بهشت فراوان شنیده ایم
ما را بس است گوشه ی صحن و سرای تو
.
از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد
دست کسی که مرتبه ای شد گدای تو
.
تکبیر گفته است هزاران هزار بار
آن که شنیده ” جامعه ” را با صدای تو
.
تفتیش منزل تو و تبعـیدِ آن چنان
یک پرده بود از آن همه درد و بلای تو
.
ای خانه ی تو عرش خداوند ذوالجلال
کِی کاروان سرای گداهاست جای تو ؟
.
فریاد وامصیبت ما تا به شام رفت
یعنی کشیده شد به کجا ماجرای تو ؟
.
توهین دلقکی به تو در مجلس شراب
ما را نشانده تا به ابد در عزای تو
.
از بس که با حسین دلت ارتباط داشت
شد حجره ی تو آخر سر کربلای تو
.
با این که در دیار غریبی شدی شهید
کاری نداشت دست کسی با ردای تو
.
دیگر هزار و نهصد و پنجاه تا نبود
زخم دهان گُشاده روی عـضوهای تو
شکر خدا که در بَرِ جسم مطهرت
سیلی نخورد دختر درد آشنای تو
.
.
.
محمد قاسمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید