ای کاش نامه ام را از یار می نوشتم
*****
ای کاش نامه ام را از یار می نوشتم
در لحظه ی فراق از دیدار می نوشتم
حالا که با رقیّه در راه این دیاری
ای کاش از خرابه ، از خار می نوشتم
.
رونق گرفته کار نیزه فروش کوفه
باید برایت از این بازار می نوشتم
.
افتاده پیکر من به زیر پای طفلان
باید برایت از این آزار می نوشتم
.
حسین میا به کوفه ؛ کوفه وفا ندارد
کوفی بی مروت شرم و حیا ندارد
.
آتش درست کردند ؛ روی سرت بریزند
ای کاش از در و از دیوار می نوشتم
.
کوفه مرا به یاد شهر مدینه انداخت
جای قناره باید مسمار می نوشتم
.
یکی بیاد تو این کوچه به مادرم کمک کنه
حسین زیر دست و پاست به خواهرم کمک کنه
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید