بازم محرم اومد و لباس ماتم بیارید

تکیه ها رو به پا کنید ، علم با پرچم بیارید

.

تو کوچه های شهر ما ، باز داره بوی سیب میاد

گوش بکنید ناله های یه مادر غریب میاد

.

بچگی هامون یادته ، با چادر مادرامون

علم می کردیم تکیه رو ، بی خیال دور و زمون

.

دل ما رو اربابمون به هرجا که بسته میریم

پای برهنه میشیم و تو کوچه ها دسته میریم

.

ما رو ببخش که چشمامون بارونی هست و نم نمه

زنجیر زنیم اما آقا طاقت شونه هام کمه

.

باز صدای سلیم میاد اکبره باخ ، اکبره باخ

ماه ملک منظره باخ ، شبیه پیمبره باخ

.

کنز ادب گوهری دی گوهری دی جوهری دی

اشبه پیغمبری دی چوخ آنا چوخ بنزری دی

.

یوسف تاج سری دی عالم اونا نوکری دی

لیلی بال وپری دی عم سینین چاکری دی

.

زینبه باخ اکبره باخ اکبره باخ

.

باز می پیچه تو کربلا صدای زنگ کاروان

بازم یه انگشتری رو گرفته چشم ساربان

.

آبو می بندن ای خدا ، تو خیمه ها غوغا میشه

باز یه عموی مهربون تو کربلا سقا میشه

.

قحطه آب اومده و آتیش گرفته نفسام

پای برهنه دختری ، می دوه رو خار و خسا

.

اونی که آسمونیه صورت میذاره روی خاک

بازم میاد ز کربلا ، صدای رضاً به رضاک

.

.

.