نذر خیمه
sli 18

با این که پیکرِ پسرش بوریا شود

***

با این که پیکرِ پسرش بوریا شود

عریان به روی خاک بیابان رها شود

.

با این که از قضیّه خبر داشت فاطمه

با این که دردِ دست و کمر داشت فاطمه

.

پا شد برای امر مهمی وضو گرفت

آهی کشید و بغض بدی در گلو گرفت

.

صندوقچه ی لباس و کفن را که باز کرد

نفرین به اهل کوفه و شام و حجاز کرد

.

می دید فاطمه شده پنجاه سال بعد

در قتلگاه آمده سرباز اِبن سعد

.

با نیزه اش به روی تن شاه می کشید

نقشه برای پیرُهن شاه می کشید

.

زهرا که دید واقعه را سوخت عاقبت

با آه و گریه پیرسهنی دوخت عاقبت

.

با بازوی شکسته ی خود … روزِ آخری

با چشم نیم بسته ی خود … روزِ آخری

.

پیراهن حسین خودش را قواره کرد

گریه برای آن بدن پاره پاره کرد

.

هر سوزنی که رفت به دستش دلش شکست

می دید نیزه ای وسط سینه اش نشست

.

پیراهنش همین که به زیر گلو رسید

در قتلگاه پنجه ی قاتل به مو رسید

.

تا روی پیکر پسرش یک سپاه رفت

خولی رسید و فاطمه چشمش سیاه رفت

.

.

.

شاعر : رضا قربانی

.

دریافت فایل صوتی

برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose