اشعار آیینی خیمه...

زینت تسبیح و دعا

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 28 شهریور 1402

بسته ست همه ی پنجره ها رو به نگاهم

متن شعر

بسته ست همه ی پنجره ها رو به نگاهم
چندی ست که گم گشته ی در نیمه ی راهم
.
حس می کنم آیینه ی من تیره و تار است
بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است
.
از بس که مناجات سحر را نسرودم
سجاده ی بارانی خود را نگشودم
.
پای سخن عشق دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم
.
ای کاش کمی کم کنم این فاصله ها را
با خمسه عشر طی کنم این مرحله ها را
.
بر آن شده ام تا که صدایت کنم امشب
تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب
.
ای زینت تسبیح و دعا زمزمه هایت
در حیرتم آخر بنویسم چه برایت
.
اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه است
جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت
.
در پرده ی عشاق تو یک گوشه نشسته است
صد حنجره داوود در آغوش صدایت
.
از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است
“پیراهن افلاک پر از عطر عبایت”
.
تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران
باشد حجرالاسود الکن به ثنایت
.
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم
عالم شده سجاده و افتاده به پایت
.
.
.
سید حمیدرضا برقعی
.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *