به گوش آید صدایی ، که عطرش آشناست
***
به گوش آید صدایی ، که عطرش آشناست
مرا می برد به جایی ، که نامش کربلاست
.
نسیم موی او ، دلم را برد
شبی تا کوی او ، دلم را برد
.
حسین ، مرا صدا کن مرا صدا کن
اگر ، چه بدترینم تو بهترینی
.
حسین ، چگونه باید تو را ببینم
اگر، دگر نخواهی مرا ببینی
.
حسین ، حسین
به غیر از کوی تو ، کجا دارم ؟
از این عالم فقط ، تو را دارم
.
خوشا پایان راه بسیجی های تو
شهیدی که نهد سر ، دمی بر پای تو
.
سلام خون ما ، به ثارالله
ز ما مولا تو را ، سلام الله
.
حسین ! قسم به خونِ جوانت اکبر
جوانی مرا نذر راه خود کن
.
حسین ! قسم به شش ماهه ی سپاهت
مرا ، یکی ز جمع سپاه خود کن
.
حسین ! حسین !
به غیر از کوی تو ، کجا دارم ؟
از این عالم فقط ، تو را دارم
.
فدای آن نگاهی ، که دنبالت دوید
به جز روی تو چیزی ، در این عالم ندید
.
تمام هستی ام ، به قربانت
به قربان تو و ، شهیدانت
.
حسین ، اگر به دنیای خود اسیرم
تویی که می توانی مرا رَهانی
.
حسین ، به خود رهایم مکن زمانی
بیا ، مرا بخر در همین جوانی
.
حسین ، حسین
به غیر از کوی تو ، کجا دارم ؟
از این عالم فقط ، تو را دارم
.
.
.
شاعر و نغمه پرداز : حسن صنوبری
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید