حجاج رسیدند به دنبال حسین
****
حجاج رسیدند به دنبال حسین
مبهوت تماشا شده اند آل حسین
.
انگار دگرگون شده احوال حسین
خاکی شده بدجور پر و بال حسین
با اشک به سجده رفته بر درگه عشق
در کرب و بلا ، وادی و منزلگه عشق
.
ره باز کنید آمده فخر دو سرا
باید که بنازد به خودش کرب و بلا
.
از راه رسیده است ناموس خدا
آن دختر شیرین سخن آل عبا
.
دردانه ی شاه آمده بر شانه ی ماه
لاحول و لا قوه الا بالله
.
در حال خوش کودکی اش رفته به خواب
شش ماهه ی ارباب در آغوش رباب
.
می چرخد عمو دور حرم مثل عقاب
هستند تمام مشک ها مملو آب
.
یک لحظه گلوی کوچکی تشنه نماند
در کل مسیر ، کودکی تشنه نماند
.
رحمت به اباالفضل و به جود و کرمش
رحمت به نگاه نافذ و محترمش
.
آرامش زینب شده با هر قدمش
هستند حسینیان به زیر علمش
.
طفلان حرم که مست عطر یاس اند
آرام همه در کنف عباس اند
این قافله ی عشق پیمبر دارد
بوی نفس حضرت مادر دارد
.
در معرکه ها ، شیر دلاور دارد
یک مرد به نام علی اکبر دارد
.
در هر نفسی بود رکاب زینب
باید به علی گفت نقاب زینب
.
حال همه را گفته ام اما زینب
روزش شده در کرب و بلا همچون شب
.
جانش ز غم و غصه رسیده بر لب
افتاد از آه و گریه کردن در تب
.
بر هر دو لب حسین ، چشمش را دوخت
با روضه ی هاهُنا … دل زینب سوخت
.
ای خواهر من، کشته ی امیال شوم
از تشنگی ام خسته و بی حال شوم
.
مذبوح و شهیدِ ته گودال شوم
زیر سم ده اسب لگدمال شوم
.
پیراهن خونی مرا غصب کنند
بالای سنان ، رأس مرا نصب کنند
.
.
.
شاعر : محمدجواد شیرازی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید