خاک غم بر سر گلزار جهان باد امشب
رفته گلزار نبوّت همه بر باد امشب
.
خرگه چرخ ستم پیشه بسوزد که بسوخت
خرگه معدلت از آتش بیداد امشب
.
سقف مرفوع نگون باد که گردیده نگون
خانه ی محکم تنزیل ز بنیاد امشب
.
شد سراپرده ی عصمت ز اجانب ناپاک
در رواق عظمت زلزله افتاد امشب
.
شده از سیل سیه کعبه ی توحید خراب
وین عجب تر شده بیت الصّنم آباد امشب
.
از دل پرده نشینان حجازیِ عراق
می رود تا به فلک ناله و فریاد امشب
.
شورش روز قیامت رود از یاد گهی
کز ابوالفضل کنند اهل حرم یاد امشب
.
از غم اکبر ناشاد و نهال قد او
خون دل می چکد از شاخه ی شمشاد امشب
.
نوعروسان چمن را زده آتش به جگر
شعله ی شمع قد قاسم داماد امشب
.
مادر اصغر شیرین دهن از داغ کباب
تیشه بر سر زند از غصه چه فرهاد امشب
.
حجّت حق چه به ناحق بغل جامعه رفت
کفرِ مطلق شده از بند غم آزاد امشب
.
بانوان اشک فشان لیک چو یاقوت روان
خاطر زاده ی مرجانه بود شاد امشب
.
دیو انگشتر و انگشت سلیمان را برد
نه عجب خون رود از چشم پریزاد امشب
.
ای دریغا که به همدستی جمّال لعین
دست بیداد فلک داد ستم ؛ داد امشب
.
چهره ی مهر سیه باد که بر خاکستر
خفته آن آینه ی حُسن خداداد امشب
.
برق غیرت زده در خرمن هستی ز تنور
که دو گیتی شده چون رعد پر از داد امشب
.
.
.
آیه الله العظمی غروی اصفهانی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید