خدا می خواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
کسی که صاحب عرش است ، مهمان زمین باشد
.
خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت
که حتی ماورای دیده ی روح الامین باشد
.
خدا می خواست از رخساره ی خود پرده بردارد
خدا می خواست تا دست خودش در آستین باشد
.
علیٌ حُبّه جُنَّه ، قسیم النار و الجَنَّه
خدا می خواست آن باشد ، خدا می خواست این باشد
.
علی را قبل از آدم آفرید و در شب معراج
به پیغمبر نشانش داد تا حق الیقین باشد
.
به جز نام علی در پهنه ی تاریخ نامی نیست
که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد
.
به جز او نیست دستاویز محکم در دل طوفان
به جز او نیست وقتی صحبت از حبل المتین باشد
.
مرا تا خطبه های بی الف جاری کن و بگذار
که بعد از خطبه ی بی نقطه ی تو نقطه چین باشد
.
مرا در بیت بیت شعرهایم دستگیری کن
غزل های تو بی اندازه باید دلنشین باشد
.
غزل لطف خداوند است اهل دل خبر دارند
غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد
.
.
.
احمد علوی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید