خواندن روضه ات از بس که جگر می خواهد
کار هر بی هنری نیست ؛ هنر می خواهد
.
یا کریمی به تمنای کریمی که تویی
پرشکسته به بقیع آمده پر می خواهد
.
ابرها روی مزارت دلشان می گیرد
باد هم از سر کوی تو خبر می خواهد
.
گرچه بی شمع و چراغ است مزار تو ولی
شب ماتم زدگان از تو سحر می خواهد
.
ای وجودت همه اکسیر نفهمیده تو را
یارت از دشمن اگر کیسه ی زر می خواهد
.
حرز بازوی پسر داشت نشان از این که
سرفرازی همه جا اذن پدر می خواهد
.
صحبت از عاشقی قاسم و عبدالله است
صحبت از وادی عشق است که سر می خواهد
.
روضه ات با جگر و تشت فقط کامل نیست
روضه ات بی کسی و کوچه و در می خواهد
.
می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زند
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید