راه بود و راه بـود و راه بـود
***
راه بود و راه بـود و راه بـود
کاروان همراه ثارالله بود
کاروان نه قبله گاه عالمین
مرد یا زن جمله عشاق الحسین
.
پاسدار قافله عباس ماست
روی دوشش پرچم یا مجتبی ست
.
این که چون خورشید روی مرکب است
حضرت زهرای ثانی ؛ زینب است
.
زینب است این اقتدارش بارز است
عقل از درک عقیله عاجز است
.
پرده های محملش نور جلی ست
یا رب این دخت علی یا که علی ست ؟
.
هم علی و هم حسین و هم حسن
تکیه می کردند بر این شیرزن
.
فخر عالم افتخارش زینب است
جبرئیل آموزگارش زینب است
.
سال ها مستور مانده آیه اش
چشم همسایه ندیده سایه اش
.
قامتش دور از نگاه شوم بود
آفتاب از دیدنش محروم بود
.
قاسم و اکبر به دور محملش
با ابوفاضل نمی لرزد دلش
.
بار بگشایید اینجا کربلاست
لحظه ی موعود زینب با خداست
.
بار الها خسته ام جان بر لبم
.
نیست جز شهد بلا در باده ام
بر همان عهد ازل آماده ام
.
این سر و این چادر و این معجرم
این دو دستم این زخم این پیکرم
.
تو اگر خواهی بیابان می روم
پابرهنه بر مغیلان می روم
.
راضی ام آواره گردم از حرم
آتش خیمه بیفتد بر سرم
.
هرچه می گویی به چشم ای نور عین
هرچه اما جز جدایی از حسین
.
می شود آیا خوش اقبالم کنی ؟
جای او راهی گودالم کنی
.
می شود خنجر ببرّد گردنم
زیر سمّ اسب ها باشد تنم
.
خوب می دانم که غارت می شوم
در شلوغی هتک حرمت می شوم
.
از غریبه فحش و توهین می خورم
از سنان سیلی سنگین می خورم
.
آنچه می ترسم مَیاید بر سرم
دست نامحرم نیفتد معجرم
.
من که یک دفعه نرفتم در گذر
می شوم با شمر و خولی همسفر
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید