نذر خیمه
sli 18
شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست
***
شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست
اینگونه زخم خورده و بی ‌سر بیاورم
یک قطعه خواندی از روی نی ، شاعرت شدم
آن قطعه را نشد به غزل در بیاورم
.
یک پرده خواندی از روی نی ، آتشم زدی
این شعله را چگونه به دفتر بیاورم
.
با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت
کاری نداشت واژه ی بهتر بیاورم
.
وقف تو اشک ‌ها و غزل ‌هام ، تا اگر
.
فصل عزا تمام شد اما چگونه من
پیراهن عزای تو را در بیاورم
.
تا می ‌وزید نام تو پر می ‌کشید دل
چیزی نمانده بود که پر در بیاورم
.
نزدیک بود در تب گودال قتلگاه
از عرش ربنای تو سر در بیاورم
.
با اشک آمدم به وداعت که لااقل
آبی برایت این دم آخر بیاورم
.
این واژه‌ ها به کار رثایت نیامدند
با زخم‌های تو چه برابر بیاورم ؟
.
آخر نشد که آب برایت بیاورند ؟
این روضه را گذاشتم آخر بیاورم
.
امسال هم دعای فرج ، بی ‌جواب ماند
من می ‌روم برای تو یاور بیاورم
.
قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست
این بیت هم ، سرِ غزلی که فدای توست
.
.
.
حسن بیاتانی
.

برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose