نذر خیمه
sli 18

عتبات
اینجا خانه ای ست

.
اذن الرحمن بان ترفع
که خداوند رحمان مقدّر فرمود تا گرامی داشته شود
.
عتبات
و علیها جبریلٌ یرکع
همانجا که جبرئیل بر آستانه اش سر تعظیم فرود می آورد
.
عتبات
و اری الزهراء بها تدفع
اما دیدم که در آن حضرت زهرا سلام الله علیها هول داده می شود
***
باب الزهراء النّورانی مَسَّعهُ اَیادِی الطُّغیانی
دست های پلید طغیان ، به درب نورانی خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کرد
.
والزَّهراء سِتر رَبّانی لاذَت مَا بینَ النّیرانِ ؛ بِجِدّار

و حضرت زهرا سلام الله علیها حجابی خدایی است که در میان آتش به دیواری پناه برد

.
بِرِضا الباریِ کَانَت تُعرَف ضَرَبوهّا فَانتَصر المُصحَف

به خشنودی خداوند شناخته می شد ؛ او را زدند و گویا قرآن بر زمین پخش شد

.
قَتَلُوها فَالّدنیا تُخسَف

او را کشتند و نزدیک بود دنیا وارونه گردد

.
عَصَرَ الِّزهرَا وَ لَقد اَسرَف ؛ بِجِدَار

( آن ظالم ) در فشار دادنِ حضرت زهرا سلام الله علیها به سمت دیوار زیاده روی کرد

.
مَنَعوُک یا دینَ اللهِ مِنَ النَبعِ

محروم کردند ؛ ای دین خدا تو را از چشمه ی کوثر محروم کردند

.
مَنَعوُک کَسَرُوا المختَارَ مَعَ الضِلعِ

محروم کردند ؛ کمر پیامبر را همراه پهلوی دخترش شکستند

.
مَنَعوُک وَلذَا نَاحَ الملأُ الاَرفَع

محروم کردند ؛ برای همین ملأ اعلی ناله سر داد 
.

عتبات
اینجا خانه ای ست

.
اذن الرحمن بان ترفع
که خداوند رحمان مقدّر فرمود تا گرامی داشته شود
.
عتبات
و علیها جبریلٌ یرکع
همانجا که جبرئیل بر آستانه اش سر تعظیم فرود می آورد
.
عتبات
و اری الزهراء بها تدفع
اما دیدم که در آن حضرت زهرا سلام الله علیها هول داده می شود

.
نار ابلیس او باب الجنه واتصاعد دخان الفتنه

آتش ابلیس در مقابل درب بهشت بود پس دود فتنه بلند شد

.
چان ابلیس اشگد یتمنه یسمع من الزهره الونّه ؛ علی نار

ابلیس بسیار آرزو داشت

که ناله ی حضرت زهرا سلام الله علیها را بشنود ؛ آن هم از میانه ی آتش 

.
صفعوا قرآن اپچف ابتر وَجه القربی اتحول احمر

با دستی ابتر قرآن را سیلی زدند و صورتِ آیه ی “قربی ” سرخ رنگ گشت

.
اذن ذوالفقار او کبّر

ذوالفقار اذان گفت و تکبیر کرد

.
والکوثر یبچی اعله الکوثر ؛ علی نار

حوض کوثر برای کوثر گریه می کرد ؛ با دلی آتشین
.
لحظات

وانقلبت من صوره الصوره

لحظاتی بعد همه چیز از حالی به حال دیگر منقلب شد

لحظات واتغیر وجه المعموره

پس از لحظاتی جهان دگرگون گشت

.
لحظات

واحمرّت الوان المدمع

لحظاتی بعد رنگ اشک ها قرمز و خونین شد 

.

عتبات
اذن الرحمن بان ترفع
که خداوند رحمان مقدّر فرمود تا گرامی داشته شود
.
عتبات
و علیها جبریلٌ یرکع
همانجا که جبرئیل بر آستانه اش سر تعظیم فرود می آورد
.
عتبات
و اری الزهراء بها تدفع
اما دیدم که در آن حضرت زهرا سلام الله علیها هول داده می شود

.
لحظات عن دهر اسود

لحظاتی سخت ؟ یا روزگاری سیاه بود ؟
.
ظلمات فی ظلم یمتد

تاریکی هایی که ممتدِ در ظلم و ستم بود
.
و شهود فی الزهرا تشهد

و شاهدانی ( در جسم ) حضرت زهرا سلام الله علیها ( بر این جنایت ) شهادت می دهند
.
ضلعً ، عینً ، اُذُنً ، مَع خد ؛ و دماء

پهلویی شکسته ، چشمی قرمز ، گوشی زخمی و گونه ای سیلی خورده و خون
.

.
عجباً مشکاهُ الانوارِ لَم یَرحمها عبدالنّارِ

عجیب است که بنده ی آتش ، به چراغدان انوار ( حضرت زهرا ) رحم نکرد
.
مالت من غدرِ المسمارِ فی خَدِّیها دمعً جاریِ ؛ و دماء

از خیانت و درد میخ آهنی خم شد و بر گونه اهیش اشکی جاری بود و خون
.
نبضات
فی قلبِ المحسنِ مجروح

تپش هایی زخمی در دل محسن می تپید 
.
نبضات
مِن سُرعَتها اخذت روحَه

تپش هایی که به سرعت می تپید و جانش را گرفتند
.
نبضات
والشاهدُ للخطبِ الافضع

می تپید و خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها شاهد این فاجعه ی پلید و دردناک بود
.

عتبات
اینجا خانه ای ست

.
اذن الرحمن بان ترفع
که خداوند رحمان مقدّر فرمود تا گرامی داشته شود
.
عتبات
و علیها جبریلٌ یرکع
همانجا که جبرئیل بر آستانه اش سر تعظیم فرود می آورد
.
عتبات
و اری الزهراء بها تدفع
اما دیدم که در آن حضرت زهرا سلام الله علیها هول داده می شود

.

اَصداء الضلع الل اتهشر وصلت حتی الاذن اجهنّم

صدای پهلویی که شکسته شد تا گوش جهنم نیز رسید

.
والسان النیران اتکلم الانزَع یعلم لو ما یعلم

و زبان آتش دوزخ به حرف آمد و گفت : آیا سوارکارِ انزع ( مولا علی ) خبر داشت یا نه ؟

.
علی وین

پس علی کجا بود ؟
.
چنّیِ اِبحال الغَیب العِلوی اِیشوف الدّم الاحمر رِضوی

گویا عالم غیب در این حال بود که خون سرخ فاطمه را در حال تابیدن می دید 
.
او فاطم من اِتهِم او تنویِ اِشداد البعه ممکن تهوی ؛ علی وین

فاطمه اگر قصد و نیت نفرینشان کند ممکن است هفت آسمان را به آتش بکشاند ؛ علی کجاست ؟

.
حسرات

تنجر کلها حیدر

حسرت ها کشیده می شد ؛ هر زمان مولا علی به دست نامردان کشیده می شد
.
حسرات

یتصبر لکن یتوجر

با حست صبر می کرد اما درونش آش شعله ور بود

.
حسرات

حبل الوصیه چف الانزع

با حسرت ؛ طناب وصیت دست سوارکار انزع را بسته بود

.

عتبات
اینجا خانه ای ست

.
اذن الرحمن بان ترفع
که خداوند رحمان مقدّر فرمود تا گرامی داشته شود
.
عتبات
و علیها جبریلٌ یرکع
همانجا که جبرئیل بر آستانه اش سر تعظیم فرود می آورد
.
عتبات
و اری الزهراء بها تدفع
اما دیدم که در آن حضرت زهرا سلام الله علیها هول داده می شود

.

من باب بِالوَحیِ تکلم هذا مسمارُ یَتَلعثم

از دربی که به زبان وحی سخن گفت این میخی آهنی ست که خودنمایی می کند
.
.
یقصدُ ضِلعاً کَی یتَهشَّم کی یرسم طفّاً و محرم ؛ و نُحوُر

قصد شکستن پهلویی دارد تا زمینه ی کربلا و محرّم را ترسیم نماید و گلوهایی بریده

.

ضلعً هُوَ سُرُّ الاسرارِ یحدُو قافلهَ الاقمارِ

پهلویی که سرّ الاسرار در آن نهفته است و قافله ی ماه ها را می راند
.
و جنینً هُوَ صَوتُ الثّارِ کَنبیٍُ یذبحُ فی الغارِ ؛ و نُحوُر

و جنینی که صدای خونخواهی است همچو پیامبر که در درون غار کشته شود ؛ و گلوهایی بریده
.
بِدُمُوع
فاطِمُ تفتَحُ باب الفجرِ

با اشک فاطمه درب صبح را می گشاید 
.
بِدُمُوع
فِی کَفّیها باقیِ العمرِ

باقی مانده ی عمر همراه اشکی روان ؛ در بین دستان اوست
.
بِدُمُوع
انّت والکَونُ لها یخشع

با اشک ؛ نالید و همه ی جهان برای او تضرّع نمود

.

عتبات
اینجا خانه ای ست

.
اذن الرحمن بان ترفع
که خداوند رحمان مقدّر فرمود تا گرامی داشته شود
.
عتبات
و علیها جبریلٌ یرکع
همانجا که جبرئیل بر آستانه اش سر تعظیم فرود می آورد
.
عتبات
و اری الزهراء بها تدفع
اما دیدم که در آن حضرت زهرا سلام الله علیها هول داده می شود

.

.

.

ترجمه : عباس رزیجی 

.

دریافت فایل صوتی

برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose