قدمتی که شاه دارد را گدا هم داشته
حکمتی که فقر دارد را غنی هم داشته
.
تا زمین خوردیم با نام تو سرپا می شدیم
دردهامان از طفولیت دوا هم داشته
.
سجده بر پای تو کردن منشا توحید ماست
یا علی در باطنش یا ربنا هم داشته
.
باز شد آغوش کعبه تا تو را دیده علی
پس بگو کعبه در اینجا آشنا هم داشته
.
رد شدی از کوچه و قومی مسلمانت شدند
کیمیای اصل را این خاک پا هم داشته
.
پیچش عمامه ات تا کهکشان ها می رسد
یا علی تنها به داد ناتوان ها می رسد
.
یا علی و یا علی و یا علی و یا علی
مرتضی یعسوب دین کرّار علی مولا علی
.
هرچه خوبی هست را داده ست او یکجا به ما
هرچه خوبی هست را داریم یکجا با علی
.
انبیا را دیده هرکس که علی را دیده است
نوح ؛ ابراهیم ؛ یوسف ؛ یونس و عیسی علی
.
اسم اعظم را که می گویند بر لب های ماست
السلام ای حق مطلق عالی اعلی علی
.
هرچه می بینم تفاوت نیست بین این دو تا
هم علی زهرا شده هم می شود زهرا علی
.
وصله ی روی عبایت آبروی خلقت است
به تماشای عباداتت عبادت دعوت است
.
برق چشمان تو گه جبر است گاهی اختیار
با سرانگشت تو می گردد مدار روزگار
.
وقت رد الشمس آمد تو فقط یک اخم کن
دست و پا گم می کند از هیبتت لیل و نهار
.
در نجف خاکی شدن یعنی که معراجی شدن
جلوه ی نور خدا دارند ذرات غبار
.
بی همای رحمتش آوازه ای دیگر نداشت
ای تمام آبروی شعرهای شهریار
.
لا کریم الا علی لا فیض الا نوکری
لا فتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
.
نور پیشانیت نوری داد بر آفاق ما
دست خالی آمدیم ای حضرت رزاق ما
.
پشت تو هرکس که راه افتاد سلمان می شود
سائل خورشید هم یک روز تابان می شود
.
من نمی خواهم عقیقت را ! فقط راهم بده
آنکه آمد زیر سقف تو سلیمان می شود
.
آخر معراج احمد هم تو پیدا می شوی
آخر معراج هم پیش تو مهمان می شود
.
من نمی گویم خدایی تو ولی آخر چرا
با صدای تو خدا حتی نمایان می شود
.
لطف اگر لطف تو باشد دست اگر که دست تو
قنبر بی خانمان یک روزه سطان می شود
.
از همان اول فقط دل بر شما دادیم بس
تا که در بند توایم آزاد آزادیم و بس
.
از همین حالا هجوم غصه ها سر می رسد
روز شادی می رود روز عزا سر می رسد
.
هر سلامی می کنی بی اعتنا رد می شوند
طعنه ی مردم جدا غربت جدا سر می رسد
.
همسرت را پیش چشمت تازیانه می زنند
لحظه ی افتادن خیرالنساء سر می رسد
.
آتش در می رود تا خیمه ها روز دهم
بعد بلوای مدینه کربلا سر می رسد
.
آن زمانی که ته گودال می افتد حسین
یک نفر با کهنه خنجر بی هوا سر می رسد
.
شهر تو با دخترت افسوس بد تا می کند
آل عصمت را به چه وضعی تماشا می کند
.
.
.
سید پوریا هاشمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید