مرا مشهد نجف بوده ست عمری و نجف مشهد
کبوتروار می گردم در این مبدأ ، در این مقصد
.
خلیل و نوح و شیث و … جان فدای آن امیری که
پیمبرها مریدش بوده اند از دم ، جد اندر جد
.
علی می آید اینجا … از همین رو بود چندین سال
خلیل الله ، سنگِ کعبه را بر سینه اش می زد !
.
ملک آئینه در دست است بالای نجف هر روز
که خورشید انعکاسی هست از نور همین گنبد
.
لباس آسمان یکدست آبی می شود اینجا
به عشق اوست خورشید آفتابی می شود اینجا
.
شب میلاد تو جان نبی غرق شعف بوده
به طوف تو ملک بر گرد کعبه صف به صف بوده
.
ترک برداشت کعبه ، موج زد عشق و علی آمد
چنان دُریّ که از اول در آغوش صدف بوده
.
می آیی تا بشر با شان ” لولاک ” آشنا گردد
علی از خلقت دنیا و مافیها هدف بوده
.
نگین پادشاهی را تو می بخشی ، یقین دارم
سلیمان نبی هم از گداهای نجف بوده
.
شب معراج صحبت می کند جای خدا ، یعنی
پیمبر این طرف بوده ست و مولا آن طرف بوده !
.
” امیرالمومنین ” بود ، از زمان خلقت آدم
فدای منصب مولای ما خوبان این عالم
.
سر زلفش تمام دارها را مبتلا کرده
به عشقش میثم تمار جانش را فدا کرده
.
حدیثی خواندم از پیغمبر اکرم به این مضمون :
خدا در سوره ی توحید وصف مرتضی کرده
.
یقینا قل هو الله احد شأن نزولش اوست
خدا با چار آیه حق مطلب را ادا کرده
.
یقینا بوتراب است آنکه عالم را چنان کودک
گرفته ست و برایش از ازل آغوش وا کرده
.
سر شش روز خلقت شرط می بندم که هر شش روز
نبی آجر به دستش داده و حیدر بنا کرده
.
علی معمار عالم ، جان خاتم ، خالق آدم
یدالله است و غیر از او یداللهی نمی دانم
.
.
.
مسعود یوسف پور
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید