نذر خیمه
sli 18

ناله ی واعطشا بر جگرش می‌ افتاد

***

ناله ی واعطشا بر جگرش می‌ افتاد

آب می‌ دید ، به یاد قمرش می‌ افتاد 

.

بی سبب نیست که از جمله ی بَکّائون است

اشک از گوشه ی چشمان ترش می‌ افتاد

.

شیرخواره بغل تازه عروسی می‌ دید

یاد لالای رباب و پسرش می‌ افتاد

.

با دلی خون شده می‌ گفت که الشّام الشّام

تا به بازار مدینه گذرش می‌ افتاد

.

جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر

از روی نیزه علمدار سرش می‌ افتاد

.

می‌ شکست آینه ی صبر و غرورش را زجر

تا به جان اسرا با کمرش می‌ افتاد

.

روضه ی گم شدن و دفن رقیه می‌ خواند

تا به صحرا و خرابه نظرش می‌ افتاد

.

گوسفندی جلویش ذبح که می‌ شد ، یادِ

خنجر کند و گلوی پدرش می‌ افتاد

.

وای از آن لحظه که از لای حصیری کهنه

قطعه‌ های پدرش دور و برش می‌ افتاد

.

.

.

رضا قربانی

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose