هر کس برای شاه مظلومان کند کاری
زهرا قیامت می کند از او طرفداری
.
خیلی پشیمان می شود فردای محشر هم
آن که براى روضه هایش کرده کم کاری
.
از آبروی آبرودار دو عالم هست
هر جا اگر دیدی عزیز آبروداری
.
امروز هر کس قطره اشکی را برایش ریخت
فردا نخواهد خورد کارش به گرفتاری
.
چشم بدون اشک را کورش کنی بهتر
لذّت نخواهد برد نابینا ز بیداری
.
دست نوازش می کشد روی سرش زهرا
هر که برای بچه هایش می کند زاری
.
در خاطرم داغ رقیه زنده خواهد شد
در دست و پایم می رود وقتی که یک خاری
.
آشفته تر شد گیسوان غرق در خونش
بر روی خشت و خارها خوابیده هر باری
.
پرده نشینی که نرفته بی عمو بازار
بازار رفته بی عمو آن هم چه بازاری
.
از مجلس نامحرمان برگشت تا ، دیدند
عکس پدر را می کشد بر روی دیواری
.
دیگر صدای گریه دارش در نمی آید
یک گوشه ای افتاده و جان داده انگاری
.
.
.
ابراهیم لآلی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید