چرا این خطوط ، این حروف الفبا شکسته ؟
****
چرا این خطوط ، این حروف الفبا شکسته ؟
چرا ” ز “
چرا ” ه “
چرا ” ر “
چرا ” آ “
شکسته ؟
.
چرا حرف در حرف هر واژه می پیچید از درد ؟
مگر ضربه ای سخت پهلویشان را شکسته ؟
.
در این شعر ، آیینه ای بوده قبل از سرودن
که افتاده و زیر پاهای دنیا شکسته
.
بگو ناخدایان بر این موج کشتی نرانند
که صد کشتی نوح هر شب در این جا شکسته
.
به لیلای عاشق کش قصه ها هم بگویید
که در راه مجنون ، در این کوچه لیلا شکسته
.
نماز مسافر شکسته ست و در خانه ی خود
کسی بسته قامت به محراب ، اما شکسته
.
در آیینه ی خانه ، مادر مهیّای پرواز
در آیینه ، آیینه ی عمر بابا شکسته
.
نه تنها در این سوگ محراب مسجد خمیده
ستون های معبد ، کنیسه ، کلیسا شکسته
.
تو را دست شوم جهالت شکست و ندانست
که زیبا اگر هم شکسته ست زیبا شکسته
.
زمین لرزه ، توفان و آتش فشان ، این سه یعنی :
پس از تو دل کوه و خشکی و دریا شکسته
.
اگر بارگاهی بسازند روزی برایت
ببینی که از حجم غم پشت بنّا شکسته
.
کشیده ست استاد نقاش تصویری از تو
ولی روی بومش تمامی خط ها شکسته
.
به نامت رسیده ست خطاط و حیران نشسته ست
که نام تو در ثلث و نسخ و معلا شکسته
.
به جای سرودن ، تو را خواند و نالید شاعر :
چرا واژه ای نیست در شعرم الا شکسته ؟!
.
چرا این نقوش ، این خطوط ، این حروف الفبا
چرا ” ز “
چرا ” ه “
چرا ” ر “
چرا ” آ “
شکسته ؟
.
.
.
مهدی زارعی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید