چشمه های جاری از کوثر به مشهد می رود
هر که باشد طالب گوهر به مشهد می رود
.
در حرم بس که گره از کارها وا می می شود
هر که دارد حاجتی آخر به مشهد می رود
.
” آمدم ای شاه …” خواندن زیر باران دیدنی ست
عاشقی با چشم های تر به مشهد می رود
.
پنجره فولاد یعنی قبله ی امید خلق
پس گرفتاری شود مضطر به مشهد می رود
.
دل به دریا نه به جاده می زند با صد امید
ناخدای خسته از بندر به مشهد می رود
.
سال ها در سینه دارد حسرت بابا شدن
تا بخواهد از خدا دختر به مشهد می رود
.
بارها گفتند که حج فقیران است او
آن که دور افتاده از مشعر به مشهد می رود
.
رستگاری بهترین سوغات میقات الرضاست
می شود مومن ؛ اگر کافر به مشهد می رود
.
تا که از عطر حرم روحش گلابستان شود
هر که برمی گردد از قمصر به مشهد می رود
.
به تماشا تا که بنشیند عبورش را شبی
از بهشت شاعران قیصر به مشهد می رود
.
می کند ایوان طلایش کار ایوان نجف
دل به قصد مشهدالحیدر به مشهد می رود
.
بال پرواز مرا تا کربلا او داده است
بعد فطرس هر که خواهد پر به مشهد می رود
.
هر قدم را سه برابر می کند جبران ولی
پای لنگ معرفت کمتر به مشهد می رود
.
زائری که اربعین از او گرفته کربلا
تا بگیرد رخصتی دیگر به مشهد می رود
.
آن که با پای برهنه رفت پابوس حسین
پس به پابوس رضا با سر به مشهد می رود
.
گر به سوی قم برادر می رود دیدار یار
آخر ماه صفر خواهر به مشهد می رود
.
قبل نور دیده ی خود از مدینه کوچ کرد
در مسیر عرش پیغمبر به مشهد می رود
.
تا سری دیگر بگیرد فاطمه بر دامنش
دارد از کرببلا مادر به مشهد می رود
.
بر خلاف کربلا گویا حسین افتاده و …
نزد او دارد علی اکبر به مشهد می رود
.
.
.
علیرضا خاکساری
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید