چو کاه رفته بر بادم که باشد
به روی شانه ام کوه گناهی
.
الهی یا الهی یا الهی
نگاهم کن نگاهم کن نگاهی
.
من و عجز و نیاز است و گدایی
تو را قدر و جلال و پادشاهی
.
گنه از چار سو شد سدّ راهم
به جز عفوت ندارم هیچ راهی
.
الهی یا الهی یا الهی
نگاهم کن نگاهم کن نگاهی
.
تو را دارم ببخشی یا نبخشی
تو را خواهم بخواهی یا نخواهی
.
من از خشمت به عفوت میگریزم
پناهم ده پناهم ده پناهی
.
الهی یا الهی یا الهی
نگاهم کن نگاهم کن نگاهی
.
اگر چه از گنه روزم شده شب
تو را خواندم سحر یا صبحگاهی
.
صدایت می زند پیوسته ” میثم “
جوابم ده جوابم ده الهی
.
الهی یا الهی یا الهی
نگاهم کن نگاهم کن نگاهی
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید