کی می توان عروج تو را با زبان سرود ؟
***
کی می توان عروج تو را با زبان سرود ؟
با واژه ها نمی شود آتش فشان سرود
.
خورشید در میانه و ماه و ستاره ها
منظومه ها برای شما کهکشان سرود
.
گفتم به خاک : لختی از آن ماجرا بگو
سروی ردیف کرد و هزار ارغوان سرود
.
خورشید سر به صخره زد و بر زمین گریست
روزی که چشم های تو را آسمان سرود
.
بغضی گرفت راه گلو را ؛ رسید اشک
این رودخانه داغ دلم را روان سرود
.
معصومِ شرحه شرحه ، چه مدحی سزای توست ؟
” باید شهید بود و تو را خون چکان سرود “
.
.
قربان ولیئی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید