گریه و ناله و آه حسرت و شب زنده داری

****

گریه و ناله و آه حسرت و شب زنده داری

شب زنده داری خوبه اما نه با زخمای کاری

چجوری خواب به چشامون بیاد وقتی تو بیداری

.

با این شرایط خونه دیگه خوشی نمی مونه

حال منو کسی جز تو توی دنیا نمی دونه

.

چرا حرف نمی زنی منو کشته این سکوت

چرا گریه می کنی می شینم تا رو به روت

.

زهرا جان زهرا جان

.

بین همین خونه ای که خاکش نبض آسمونه

وقتی که حالت پریشونه حال ما پریشونه

نفس نفس می زنی برا من نفس نمی مونه

.

با این نگاه بارونی می خوای بگی نمی مونی

تو کوچه چی گذشته که می خوای پا شی نمی تونی

.

دیگه رفته احترام نمیدن جواب سلام

تو روزای بی کسی تو بمون بمون برام

.

چرا حرف نمی زنی منو کشته این سکوت

چرا گریه می کنی می شینم تا رو به روت

.

زهرا جان زهرا جان

.

زینبت دلش خونه و شده این روزا کلافه

میگه با همون دستی که پر از درد اون غلافه

چرا مادرم برای حسین پیرهن می بافه

.

بهش بگو که این روزا تازه شروع ماجراست

بهش بگو که پیرهن برا شهید کربلاست

.

بگو از تو قتلگاه از اون آخرین نگاه 

قتلوه بالسیوف قتلوه بالرّماح

.

بگو از دل صبور بگو از سر و تنور

بگو از حسین تو رو جدا می کنن به زور

.

زینب جان زینب جان

.

.

.