اشعار آیینی خیمه...

فالق الاصباح

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 28 شهریور 1402

در میان جامعه از آه خود با ماه گفتم

متن شعر

در میان جامعه از آه خود با ماه گفتم
أیها الهادی النقی ؛ یابن رسول الله گفتم
.
نامتان تا بر زبان آمد به سامرّا رسیدم
” ذکرکم فی الذاکرین ” را در میان راه گفتم
.
نیمه شب از مویتان از لیله القدرم نوشتم
صبح شد از رویتان از فالق الإصباح گفتم
.
آسمان چشم هایم را کمی ابری کشیدم
زیر باران قطره قطره از شما آنگاه گفتم
.
خاک‌ های صحنتان مرطوب شد مانند ساحل
رو به دریا ایستادم از غمی جانکاه گفتم
.
خانه‌ ات آباد ای مرد غریب ای مرد تنها
خواستم از غربتت چیزی نگویم ؛ آه گفتم
.
آبرو دارم ولی با شوق لبخند رضایت
از گناهان خودم بینی و بین الله گفتم
.
بیت هشتم بود سامرّا برایم مشهدی شد
سمت خورشید خراسان جمله‌ ای کوتاه گفتم
.
گفتم از شمس الشموس و تو همان شمس الشموسی
من ندانسته شما را تو شما را ماه گفتم …
.
.
.
رضا خورشیدی فرد
.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *