عرش را در زیر پا داری و بالا می روی
****
عرش را در زیر پا داری و بالا می روی
صبح و ظهر و شب که تا آغوش زهرا می روی
.
گفتی از مسجد دری را رو به زهرا وا کنند
این چنین از منبر ساحل به دریا می روی
.
ابروان مرتضی را کرده ای محراب و بعد
با همین نقش کج آخر تا ثریا می روی
.
غزوه یا شعب ابی طالب چه فرقی می کند ؟
خاطرت آسوده با حیدر به هر جا می روی
.
اول از آتش پرستان بنده می سازی و بعد
پای این دل بردن از سلمان ، به منّا می روی
.
درد ما را گوشه ی چشم تو درمان می کند
قلب سلمان را نگاه تو مسلمان می کند
.
.
.
حسین قربانچه
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید