روی قلب خود نوشتم دوستت دارم حسین
*****
روی قلب خود نوشتم دوستت دارم حسین
ای تمام سرنوشتم دوستت دارم حسین
تا نفس در سینه دارم دوستت دارم حسین
با همه ایل و تبارم دوستت دارم حسین
.
عشق تو راز سعادت دوستت دارم حسین
گفته ام قبل از ولادت دوستت دارم حسین
.
ای تمام آرزویم دوستت دارم حسین
روز محشر هم بگویم دوستت دارم حسین
*
*
*
وقتی رسید قافله در مجلس یزید
بالا گرفت قائله در مجلس یزید
.
اشک سر بریده در آمد که پا گذاشت
زینب میان سلسله در مجلس یزید
.
زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای
با پای پر ز آبله در مجلس یزید
.
داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید
بالا نشسته حرمله در مجلس یزید
.
ای وای بین جام شراب و سر امام
چندان نبود فاصله در مجلس یزید
.
بالا که رفت چوب ، سه ساله بلند شد
صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید
.
صحبت که از خرید و فروش کنیز شد
افتاد باز ولوله در مجلس یزید
.
مزن ظالم حسین مادر ندارد
غریب است و کسی بر سر ندارد
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید