آمدم باز کنم چشم پر از باران را
****
آمدم باز کنم چشم پر از باران را
و به عطر نجف آغشته نمایم جان را
آمدم در طلب سوره ی والشمس و ضحی
یک دل سیر تماشا کنم این ایوان را
.
آدم و نوح و محمّد به حرم آمده اند
تا به الگوی علی شرح دهند انسان را
.
آیه آیه همه جا مدح علی می خواندند
ای دل غافل من باز بخوان قرآن را
.
أَفَمَنْ کَانَ عَلَىٰ بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ ؟
جز علی کیست که روشن کند این برهان را
.
خواستم شمّه ای از رزم علی بنویسم
نتوانم که به تصویر کشم طوفان را
.
او که از بدر و احد ، خیبر و خندق آمد
تا به شمشیر دو دم مسخ کند شیطان را
.
مظهر جمع نقیضین و در این خوف و رجا
فتح کرده است به یک غمزه همه ایران را
.
شاخص عدل الهی بوَد و می سنجند
به ترازوی مساوات علی ، میزان را
.
روح دین است و خدا نیز مشخص می کرد
با محبت به علی ، فلسفه ی ایمان را
.
آنچه گفتیم فقط قطره ای از دریا بود
من که نشناختم آن وسعت بی پایان را
.
.
.
محمد غفاری
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید