نفس نفس زدن من همه به خاطر توست
خوش آن زمان که ببینم دلم مجاور توست
.
همه شروط قبولی طاعتم هستی
اگر که عبدِ خدا گشته ام بخاطر توست
.
” به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زد
خوشا کسی که اگر شاعر است ، شاعر توست “
.
شجاعت تو به خیبر ، به بدر و لیل مبیت
چگونه وصف نمایم ؟! زبان چو قاصر توست
.
خوشا سری که به راه شما جدا شود و …
… خوشا تنی که فتاده سر معابر توست
.
از آن زمان که شنیدم فمن یمت یرنی
نفس به سینه نمانده دلم مسافر توست
.
بهشت هم ببرندم فقط علی گویم
که بند بندِ وجودم همیشه ذاکر توست
.
عجیب نیست که مردم تو را خدا گیرند
عجیب این که کسی عابد است و منکر توست
.
معامله سر بازار تو دو سر سود است
عطا و جود و کرم ، شیوه ی متاجر توست
.
مرا اگر به نجف راهیم کنی چه شود ؟!
که بیند این دل زارم دوباره زائر توست
.
یکشنبه ۲۵ خرداد ۹۳
.
.
.
محمدجواد شیرازی
.
نظرات