ای طفل بی زبونم علی
درد و بلات به جونم علی
.
هرجا بری پا به پات با یاد اون خنده هات
من پیش تو می مونم علی
.
من به جای تو علی
مردم دووم بیار
.
میدونم که از عطش
مردی به روم نیار
.
می بینم تو گهواره حرارت آبت کرده
هنوزم حسم میگه علمدار برمی گرده
.
علمدار برمی گرده علمدار برمی گرده
.
خیلی تو بی گناهی علی
جونم فدات الهی علی
.
با گریه ی بی صدا دیدم که رو نیزه ها
چشمات میره سیاهی علی
.
چی سرت اومد علی دردت به جون من
خشکی رو گونه هات برده امون من
.
می بینم روی نیزه رخت بی رنگه مادر
برای لبخند تو دل من تنگه مادر
.
علمدار برمی گرده علمدار برمی گرده
.
کار بزرگ کرده ز بس دست کوچکت
شد دست ها دراز ز هر سو به سوی تو
.
گوشی که بود محرم اسرار می شنید
در های های گریه ی تو هوی هوی تو
.
ای گل چه زود دست خزان کرد پرپرت
رفتی و رفت خنده ز لب های مادرت
.
هرکس که دید راس تو بر روی نیزه ها
آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت
.
علمدار برمی گرده علمدار برمی گرده
.
تو پر زدی روی نیزه ها
اما منم تو نامحرما
.
دیدی منو می کشید تو مجلس شامیا
دور و برم یه مشت بی حیا
.
سر بابای تو رو بردن میون تشت
من دیدم با این چشام که غرق خونه تشت
.
می دیدم روی نیزه خجالت آبت کرده
تا دیدی ما رو بردن توی بازار برده
.
علمدار برمی گرده علمدار برمی گرده
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید