ای همه شب به گوش تو ، گریه ی بی صدای من
***
ای همه شب به گوش تو ، گریه ی بی صدای من
مانده به سینه با نفس ، ذکر خدا خدای من
.
اشک تو ریزد از بصر ، بغض تو مانده در گلو
کشته مرا سکوت تو ، گریه کن از برای من
.
هر نفسی که می کشم ، آه تو خیزد از دلم
گشته علی علی علی زمزمه ی دعای من
.
عقده به سینه دارم و منع ز گریه می شوم
حبس شده است در گلو گریه ی های های من
.
کوه فراق و قدّ خم ، موی سفید و عمر کم
عمْر برو که بعد از این مرگ بود دوای من
.
گریه دگر نمی کند باز ز کار من گره
غیر اجل دگر کسی نیست گره گشای من
.
ای به فدات هست من گو شکند دو دست من
یک سر موی تو اگر کم شود از تو وای من
.
من به کفم گرفته جان می دوم از قفای تو
زینب چار ساله ات می دود از قفای من
.
من به تو اشک داده ام من به تو سوز داده ام
” میثم ” از آن فشانده ای خون جگر به پای من
.
.
.
استاد حاج غلامرضا سازگار
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید