میخواهم امشب رک بگویم دردها را
***
میخواهم امشب رک بگویم دردها را
پس خوش ندارم دیدن نامردها را
هر کس که با نام علی خوش گشته حالش
شیر حلال مادرش باشد حلالش
.
” می ” در رگ ما دائما جاری ست ساقی
این مستی ما عین هشیاری ست ساقی
.
شش بار پر کردم سبوی هستی ام را
کرده ست کامل نام صادق مستی ام را
.
شکر خدا نام علی ذکر لب ماست
شکر خدا صادق رئیس مذهب ماست
.
هرچند بین روضه هامان او غریب است
اما مرور حکمت این غم عجیب است
.
بگذار راحت تر بگویم اوج غم را
خاکی شده شعرم بسوزان دفترم را
.
در ” شهر دل ” جز سوختن دروازه ای نیست
آتش به درب خانه چیز تازه ای نیست
.
بال و پرش می سوزد از جور زمانه
پای علی هر کس بماند صادقانه
.
هی باز شد روضه همین که مرد خسته
در کوچه ها گردانده شد با دست بسته
.
امشب دلم هی می رود در کوی زهرا
از بس که دارد داغ صادق بوی زهرا
.
مهمان که نه یک روضه ی ناخوانده دارم
از فاطمیه یک شب جا مانده دارم
.
شاید خودش می خواسته که روضه هایش
باشد فدای مادرش ! جانم فدایش
.
می خواست بر روی سر ما گل بپاشد
رمز گریز روضه سمت کوچه باشد
.
از روضه ی مادر اگرچه سهم برده
شکر خدا شکر خدا سیلی نخورده … !
.
.
.
محسن کاویانی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید