نذر خیمه
sli 18

با سر رسیده ای بگو از پیکری که نیست

***

با سر رسیده ای بگو از پیکری که نیست
از مصحف ورق ورق و پرپری که نیست

.

شب ها که سر به سردی این خاک می نهم
کو دست مهربان نوازشگری که نیست

.

باید برای شستن گلزخم های تو
باشد گلاب و زمزمی و کوثری که نیست

.

قاری خسته تشت طلا و تنور نه !
شایسته بود شان تو را منبری که نیست

.

آزاد شد شریعه همان عصر واقعه
یادش به خیر ساقی آب آوری که نیست

.

تشخیص چشم های تو در این شب کبود
می خواست روشنایی چشم تری که نیست

.

دستی کشید عمه به این پلک ها و گفت :
حالا شدی شبیه همان مادری که نیست

.

دیروز عصر داخل بازار شامیان
معلوم شد حکایت انگشتری که نیست

.

حتی صبور قافله بی صبر می شود
با خاطرات خسته ترین دختری که نیست

.

.

.

یوسف رحیمی

.

 


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose