عالم ، امشب سیه به تن دارد
****
عالم ، امشب سیه به تن دارد
بس که داغ اباالحسن دارد
داغ ، تنها سر شکافته نیست
علی از داغ ، انجمن دارد
.
داغ فقدان سیّد بطحا
داغ هر روز تازهی زهرا
داغ نیزه به قلب قرآن و
وحی افتاده زیر پای جفا
.
داغ رأی مذاکرات سیاه
چه صلاحی که رفته در بیراه
مکر بن عاص و سادگی خواص
که علی را نمود خلع سپاه
.
سرِ نیزه که رحل قرآن شد
وقت تضعیف ” مرد میدان ” شد
آخرین ضربه های مالک بود
اشعری شیر شد ، رجزخوان شد
.
تیر قوم جمل کشان ، یک سو
زهر خشک مقدّسان ، یک سو
داغِ شلّاقِ داغِ سلبِ امید
داغ تسلیم نخبگان ، یک سو
.
اشعثی فتنه در سپاه انداخت
اشعری ، سنگ را به چاه انداخت
در حقیقت ، به اسم خیر و صلاح
اشعری ، جنگ را به راه انداخت
.
شر شد و فتنه شد ، تلاطم شد
امر مولا در این میان گم شد
رشته افتاد دست جاسوسان
اشعری ، انتخاب مردم شد
.
اگر آن بزدلان در صفّین
جای تهدید جان حقّ یقین
پیروی از امام می کردند
وضع بسیار بود بهتر از این
.
نه خوارج به عرصه آمده بود
و نه امروز ، داعشی موجود
نه حرمخانه ی خدا می سوخت
نه اثر بود از یهود و سعود
.
پسر عاص ، راه را چرخاند
همه را امّت پیمبر خواند
اشعری ، رامِ حرف زیبا شد
تا که سفیانی اش، برادر خواند
.
ابلهی در نشست نافرجام
با زبان و تبسّمی ، شد خام
حقّ مولا دوباره غارت شد
حقّ مردم به باد رفت ؛ تمام
.
آل سفیان کنون کم آورده
پدرش را یمن در آورده
آن که می گفت : جنگ در ایران
حال ، قرآن به نیزه ها کرده
.
جنگ ما ، جنگ بین فقر و غناست
هر که با مرتضاست با فقراست
دو سه تا ضربه مانده تا نصرت
یمن امروز اشتر مولاست
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید