بر روی دوشت کیسه کیسه کهکشان بود
****
بر روی دوشت کیسه کیسه کهکشان بود
منظومه هایی مملو از خرما و نان بود
سهم کبوترهاست خوشه خوشه پروین
عمری زمینِ زیرِ کشتت آسمان بود
.
در کوچه ی بی انتهای حسن خلقت
باید به دنبال بهشتی جاودان بود
.
در فکر مردم با چه حالی صبح کردی ؟
” حی علی خیرالعمل ” وقت اذان بود
.
از شمع بیت المال پرسیدم به من گفت :
سهم خودت از آن فقط زخم زبان بود
.
فصل الخطاب هر قضاوت بود حکمت
فصل الخطاب غزوه ها شمشیرتان بود
.
شمشیر تو روی سخن با دشمنان داشت
لبخندت اما دستگیر دوستان بود
.
لبخند ، اشک شوق ایتام است ، لبخند
هر روز و شب بر سفره ی تو میهمان بود
.
لبخند را خانه نشین کردند و با اخم
گفتند با مردم نباید مهربان بود
.
هرچند انسانیت از ما رو گرفته
اما به قدر وسع انسان می توان بود
.
.
.
عباس همتی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید