بر نفس خود دچارم ؛ یابن الحسن اغثنی
عبدی خرابکارم یابن الحسن اغثنی
.
در غفلت از قیامت ، با شعله جهالت
آتش گرفته بارم ، یابن الحسن اغثنی
.
تاریک و روسیاهم ، افتاده قعر چاهم
ای شمس روزگارم ، یابن الحسن اغثنی
.
از شرم ناگزیرم ، از شرم سر به زیرم
از شرم بی قرارم ، یابن الحسن اغثنی
.
جز رحمت نگاهت ، جز گرمی پناهت
آرامشی ندارم ، یابن الحسن اغثنی
.
ای ذوالکرم می آیی ، بالا سرم می آیی
هنگام احتضارم ، یابن الحسن اغثنی
.
اصلا فقیر خوانت ، بر لطف بی کرانت
خیلی امیدوارم ، یابن الحسن اغثنی
.
مانند والدینم ، گریه کن حسینم
این است اعتبارم ، یابن الحسن اغثنی
.
عقده گشایی ام کن ، کرب و بلایی ام کن
دلتنگ آن دیارم ، یابن الحسن اغثنی
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید