کسی که از دو لبش کوثر آب می نوشد
***
کسی که از دو لبش کوثر آب می نوشد
کسی که باده به نامش شراب می نوشد
.
کسی که از قدمش سلسبیل سیراب است
کسی که از دم قدسیش نیل سیراب است
.
همان کسی که چکید آبشار از مشتش
همان که داد به دریا حیات انگشتش
.
کسی که صاحب آب است و جده اش زهرا
کسی که تشنه ی لبخند او بود سقا
.
کسی که از غم او کائنات لبریز است
همان که از کرم او فرات لبریز است
.
به آه تشنگی اش هیچ کس جواب نداد
کسی به حنجر خشکش دو قطره آب نداد
.
عطش گرفت لبش را که گفته شیر مکید
به جای شیر در آنجا سه شعبه تیر مکید
.
وحوش و طیر بیابان درنده ها سیراب
عزیز فاطمه لب تشنه اسب ها سیراب
.
جه کرد آب لب کوفیان خنک می شد
کبود شد لب اصغر سنان خنک می شد
.
بس است حرمله قلب رباب می لرزد
بگو که این سر کوچک چه قدر می ارزد
.
صدای حرمله آتش به عمق جان می زد
عروس فاطمه را با ته کمان می زد
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید